اکثر ما هنگامی که از انواع مختلف طلاق بحث میکنیم، مطمئنا عبارتی با عنوان “طلاق به واسطه عسر و حرج” را شنیدهایم و امکان دارد این پرسش در ذهن ما به وجود آید که چه شرایطی موجب امر طلاق میشود؟ این مورد که قانون گذار به زوجه این حق را میدهد که در شرایط حدوث عسر و حرج، در جهت طلاق اقدام نماید چه معنایی دارد؟ قانون گذار برای چه به واسطه عسر و حرج امر طلاق را مجاز دانسته است؟ در این مطلب قصد داریم در خصوص این امر توضیحات لازم را در اختیارتان قرا دهیم. تا انتهای این مطلب با وکیل خانواده گروه حقوقی عدل دانو همراه باشید.
فهرست محتوای مقاله
عُسر و حَرَج چیست؟
در واقع عسر و حرج این معنا را دارد که زندگی زن و شوهر به شکلی درآمده باشد که تحمل زندگی را برای زوجه بسیار سخت کرده باشد و همین طور ادامه دادن این زندگی خیلی دشوار باشد. از عللی که موجب خواهد شد زوجه در رابطه با جدا شدن از زوج گام بردارد، عسر و حرج زن میباشد. عسر در معنی تنگی، مشقت و دشواری است. همین طور حرج به معنی تنگی و فشار میباشد. به تعبیری دیگر، عسر و حرج سختی و دشواری شدید و یا فاحشی میباشد که عمدتا غیر قابل تحمل باشد. در ارتباطات بین زوجین، هر امری که فرد را به تنگنا و دشواری بیندازد و تحملش را برای او بسیار سخت کرده باشد، عسر و حرج نام دارد.
عقد نکاح، جزء عقدهای لازم است و زوجین به آن متعهد میباشند. در صورتی که پایبند بودن به نکاح، دشواری و سختی نامتعارفی را برای مرد به وجود آورد، او اجازه دارد با طلاق دادن زوجه از مسئولیتهای نکاح آزاد گردد. ولی چنانچه چنین موقیعتی برای زن پیش بیاید، زن اجازه طلاق را ندارد. منع اجازه طلاق برای زوجه، امکان دارد زندگی بسیار دشوار و سختی را برایش پیش بیاورد. با توجه به آن که پایبند بودن به احکام، نباید سبب به وجود آمدن عسر و حرج گردد، پس زنان اجازه دارند در شرایط عسر و حرج درخواست طلاق نمایند.
مصادیق عسر و حرج چیست؟
پرسشی که در این قسمت به وجود میآید، این میباشد که عسر و حرج از چه مصادیقی برخوردار بوده و در چه موقعیتی زن اجازه دارد اظهار و یا ادعای عسر و حرج داشته باشد؟ با نگاهی بر ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی و تبصره الحاقی به آن، مصادیق طلاق زن به واسطه عسر و حرج به صورت ذیل میباشد.
ترک زندگی مشترگ از سمت شوهر
در بند ۱۱ ماده ۸ قانون حمایت از خانواده ۱۳۵۳، رها کردن زندگی مشترک از موارد موجه درخواست طلاق قید شده بود. اما تشخیص دادن ترک زندگی مشترک را بر عهده دادگاه گذاشته بود و برایش زمان ویژهای تعیین ننموده بود. این که در طی 12 ماه مرد میبایست حداقل 6 ماه پی در پی یا 9 ماه متناوب زندگی خانوادگی را ترک کرده باشد تا رها نمودن زندگی مشترک به آن اطلاق شود، قابلیت انتقاد دارد. چون شخص امکان دارد در طی هر 12 ماه، یک روز کم تر از 9 ماه متناوب، منزل را رها نماید، و شامل این ماده نشود.
اعتیاد مرد به مواد مخدر و مشروبات الکلی
اعتیاد زوج به مواد مخدر یا مبتلا بودنش به مشروبات الکلی، میبایست به گونهای باشد که به اساس زندگی مشترک لطمه وارد نماید و در آن خلل به وجود آورد، مانند این که زوج قادر نباشد مخارج زندگانی را به دست آورد، مدام در حال تعقیب و فرار باشد، دیگر اعضای خانواده نیز در معرض معتاد شدن قرار بگیرند، آمد و رفت دوستانش خطرات به وجود آورد یا سبب خلق موقعیتی شود که ادامه زندگی را غیر ممکن سازد. با توجه به این موارد، اعتیادی که در زندگی مشترک اثر منفی محسوسی نداشته باشد، تحت عنوان مجوز طلاق برای زوجه، نمیتواند مورد استناد قرار گیرد. بنابراین، چنانچه زوج به مواد مخدری همچون تریاک اعتیاد داشته باشد یا شراب خوار باشد اما به اساس زندگی مشترک لطمه وارد ننماید، زن نمیتواند درخواست طلاق نماید .
محکومیت مرد به مدت 5 سال به بالا
براساس بند ۳ تبصره ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی « محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر» یکی دیگر از عواملی است که زوجه قادر میباشد به واسطه آن درخواست طلاق نماید. این نوع محکومیت، میبایست قطعی شده باشد، اما احتیاجی نیست به صورت عملی اجرا گردیده باشد. حتی چنانچه امکان داشته باشد که مرد بعدها از بخشودگی برخوردار شود یا مشمول آزادی مشروط بشود، این مورد از درخواست طلاق زن جلوگیری نمیکند.
ولی چنانچه مرد به شکل تعلیقی به حبس محکوم شده باشد، از یک سو عمومیت « محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر» شامل حبس تعلیقی نیز خواهد شد. از سمتی دیگر، انجام عملیات مجازات به طور عملی معلق مانده است و زوجه ظاهراً متأثر نخواهد شد. با توجه به این مسئله که قانون گذار در این بند، میان حبس تعلیقی و غیر تعلیقی تفاوتی بیان نکرده است، زوجه در هر دو حالت اجازه دارد درخواست طلاق نماید. ظاهر این بند حاوی مواردی نمیشود که زوج به مجازات نقدی محکوم شده باشد اما ممکن است به علت نپرداختن جزای نقدی، به حداقل 5 سال حبس محکوم شود.
انجام رفتارهایی که برای زن غیر قابل تحمل باشد.
از دیگر مواردی که زوجه اجازه دارد درخواست طلاق نماید، ضرب و شتم میباشد. اگر زوج، همسرش را مورد ضرب قرار دهد و به او فحاشی و توهین نماید، به جرم ضرب و شتم مرتکب شده و همسر او این اجازه را دارد به واسطه رخداد ضرب و شتم، درخواست طلاق نماید. علت عطف «ضرب» به «شتم» این میباشد که به طور معمول با فحاشی، کتک کاری هم صورت میگیرد، اما مهم نیست که حتماً به همراه کتک کاری، فحش و ناسزا هم گفته شود.
اگر فقط یک بار هم ضرب و شتم صورت گرفته باشد، اطلاق «ضرب و شتم» انجام میگیرد و لازم نمیباشد حتماً تکرار گردد. در جهت این که زوجه قادر باشد از این مورد در راستای امر طلاق استفاده کند، بایستی رخداد ضرب و شتم را در محضر دادگاه ثابت کند، که به طور معمول این عمل از راه رجوع به پزشکی قانونی و همین طور شهادت شهود صورت میپذیرد. امکان دارد زوجه پیش از تقاضانامه طلاق و متعاقب رخداد ضرب و شتم، به پزشکی قانونی رجوع نماید و به آماده کردن دلیل بپردازد.
ابتلای مرد به بیماری های صعب العلاج
در جهت این که زوجه اجازه داشته باشد به واسطه بیماری یا عارضه درخواست طلاق نماید، میبایست شرایط ذیل وجود داشته باشد : اول این که بیماری یا عارضه میبایست حتما صعبالعلاج باشد و به آسانی قادر نباشند آن را معالجه نمایند، مانند ابتلا شدن به مرضهای مسری مثل: ایدز، هپاتیت و نظیر اینها… بیماریهای جسمی مثل: اماس، بیماریهای روحی و روانی مثل: اختلال دو جنسیتی شدید ، اسکیزوفرنی ، عارضههای صعبالعلاج مانند: کوری چشم ، قطع نخاع ، قطع شدن دستان و فلج شدن پاها و مانند اینها. دوم این که این بیماریها و عارضههای صعبالعلاج میبایست به زندگی خانوادگی لطمه بزند. به طور معمول، چنانچه زوجه نتواند که خودش را با موقعیت و شرایط زوج هماهنگ کند، در زندگی خانوادگی خلل ایجاد میشود، مگر آن که زوجه از خود گذشتگی نماید و از مرد مراقبت به عمل آورد.
سایر مواردی که میتواند مصداق عسر و حرج باشد
گریز از پرداخت کردن نفقه؛ چنانچه زوج بر اساس ماده ۱۱۲۹ قانون مدنى به ترک انفاق مرتکب شود، زوجه به واسطه این ماده اجازه دارد، از دادگاه درخواست طلاق کند. سوء معاشرت، اکراه شدید، داشتن اختلاف سنى خیلی بالا، ازدواج دوباره بدون کسب اجازه از همسر اول، جنون در شرایطی که از موارد فسخ نباشد، عقیم بودن زوج و فرزند دار نشدنش در طی پنج سال. این موارد و یا حتی دهها یا صدها موضوع دیگر ممکن است جزء مصادیق عسر و حرج شمرده شوند.
چگونه میتوان عسر و حرج زن را اثبات نمود؟
از ضروری ترین و سخت ترین قسمتهایی که در ارتباط با موضوع عسر و حرج زن عنوان میشود، موضوع اثبات آن میباشد تا به استناد آن این امکان فراهم باشد که قاضی حکم طلاق را صادر نماید. برای نمونه، ثابت کردن «ترک انفاق» در ماده 1129 که سبب تنگ دستی و گذاشتن زوجه در شرایط عسر و حرج میگردد، با ادله گوناگون مثل حکم قطعی بر ضرورت بر تأدیه نفقه و حکم قطعی کیفری به علت پرداخت نکردن نفقه به وسیله زوج به واسطه ماده ۵۳ قانون حمایت از خانواده قابل انجام میباشد.
همین طور در رابطه با عسر و حرج به استناد اعتیاد مرد، که در ماده 1130 قید شده، اگر در این خصوص، حکمی بنا بر محکومیت مرد صادر یا پرونده قضایی ثبت شده باشد یا مدارک سابقه بستری شدن مرد در مراکز کمپ ترک اعتیاد موجود باشد، کلیه این نکات و موارد میتواند ادله ای در ارتباط با ثابت شدن عسر و حرج زوجه به دلیل اعتیاد تلقی بشود.
کلام نهایی
موارد و مطالبی را که برایتان بیان کردیم، تعریفی از عسر و حرج و نکاتی در آن خصوص بود. بایستی این مورد را هم بگوییم که طلاق به استناد یا به واسطه عسر و حرج از سمت زوج غیر قابل رجوع میباشد. سپاس گزاریم که تا پایان این مطلب، با کارشناسان مجموعه حقوقی عدل دانو همراه بودید و توانستید موارد عسر و حرج را بشناسید.